ساكنين دهستان آق قلعه (پهلويدژ قبل انقلاب )، تركمنهاي آتاباي هستند. اين طايفه به همراه طايفة جعفرباي، 2 بخش عمدة تركمنهاي ايران را تشكيل مي دهند.
طايفة آتاباي به 2 شاخة آق آتاباي و آتاباي تقسيم مي شود كه هريك چند تيره را در بر مي گيرد. اين طايفهها تا چند دهة پيش، عموماً با كشاورزي بيگانه بودند و از راه گله داري زندگي مي كردند. هريك از خانوادههاي تركمن در يك آلاچيق گرد و نمدپوش به نام «اُي» به سر مي برد و هر خانواده همواره آلاچيق گرد و نمدپوش به نام «اُي» به سر ميبرد و هر خانواده همواره آلاچيق خود را در كنار «اُي»هاي خانوادههايي برپا مي داشت كه دامهايشان براي چرا در يك يا چند گله جمع مي شدند (پوركريم، 49). اكنون افراد ساكن اين بخش به 2 دسته «چاروا» يا كوچرو و «چمور» (اسكان يافته) تقسيم مي گردند. شغل اصلي چارواها دامداري است و درآمد آنها از فرآوردههاي دامي تأمين مي گردد. چمورها در روستاها و در مركزآققلعه به سر مي برند (گرگاني، 340؛ تحقيقات محلي). طايفة آتاباي در محوطه اي كه از تپة آقشين، در مجاورت هاشم آباد، تا نزديك محمدآباد گسترده است و عرضش نزديك به 12 كمـ و طولش از زير سياه بالا تا رودخانة اترك است، زندگي مي كنند. طايفة آتاباي 15 فرقهاند (كتابچة نفوس استرآباد، 253-254). ٍميرزا ابراهيم (ص 59) نیز که در دوره قاجار از این منطقه گذشته، نام طوایف این ناحیه را با شاخههای فرعی آنها و تعداد خانوارهایشان در کتاب خود آورده است.
در این بخش به نام «قراقچی» مدرسهای قدیمی وجود دارد که اکنون نیز حوزه علمیه برای آموزش فقه حنفی است و طلبه میپذیرد.
مرکز این بخش، شهر کوچک آققلعه است که برای مدتی تا پیش از 1357ش پهلوی دﮊ نامیده میشد، اما اکنون نام پیشین خود را باز یافته است. این شهرک در 18 کیلومتری ما شهر گرگان بر جلگهای هموار در کنار رودخانه گرگان با عرض جغرافیایی °36و َ58 و طول جغرافیایی °54و َ16 قرار گرفته است.
جمعیت آن براساس سرشماری 1345ش، 068‘4 نفر بود که در 1355ش به 960‘6 نفر، در 183‘1 خانوار، افزایش یافت. براساس سرشماری تقریبی 1362-1363ش تعداد خانوارهای آققلعه در همین سال، برپایه آمار توزیع تعیین ارزاق 799‘13 نفر بوده است (همان، 42).آققلعه شهرک آبادی است که بر سر راه گرگان به گنبد قابوس قرار گرفته است. یکی از توابع مهم آن جرجانیه پیرواش است که بیش از 000‘2 نفر جمعیت دارد. رودخانه گرگان که آققلعه را به 2 بخش تقسیم میکند، سابقاً از کنار شهر میگذشته، چون سطح آب رودخانه از زمینهای اطراف پایینتر است، سابقاً به وسیله موتورهایی آب را به خیابانهای شهر جاری میساختند. این شهر پیش از استقرار پادشاهی قاجار، مرکز این ایل بود که دستهای در این طرف و دستهای دیگر در آن طرف رودخانه میزیستند.
از بناهای قدیمی این شهر پل آجری است که در دوران صفویه بر روی رودخانه گرگان ساخته شده است. در عکسی که در دوره ناصرالدینشاه از این پل برداشتهاند 2 مناره در کنار پل دیده میشود. اکنون از این منارهها اثری نیست. جدیداً پل دیگری بر این رودخانه ساختهاند که با احداث آن، رفت و آمد از روی پل قدیمی صورت نمیگیرد، و از آن تنها به عنوان یکی از آثار قدیمی نگهداری میشود. این پل دارای 5 چشمه با ساختمان قدیمی است و تعمیرات جدیدی نیز در آن شده است. طول آن 35 متر، عرض آن 4 متر و ارتفاع آن و 10 متر است.
از بناهای تاریخی دیگر این شهر قلعه کهن آن است که اکنون خراب شده (رزم آرا، 12). و تنها دیوارهای جنوبی و اندکی از دیوار شمال به جنوب آن بر جای مانده است. این قلعه به قلعه مبارک آباد (نام پیشین آق قلعه) مشهور بوده است. دیوار قزلآلان که گفته میشود اسکندر آن را بنا نهاده و انوشیروان ساسانی آن را تعمیر کرده، در 3 کیلومتری شمال آققلعه قرار دارد. این دیوار از دریای خزر شروع میشده و تا کوههای گلی داغ به طول تقریبی 170 کيلومتر امتداد مییافته است. اکنون این دیوار مخروبه است و بعضی از قسمتهای آن که هنوز پابرجاست بین 2 تا 4 متر ارتفاع دارد (رابینو، 137؛ تحقیقات محلی).
پیشینه تاریخی:
بنا به گفته رابینو، هنگامی که او از این محل عبور کرده، ویرانههای حصار کهن آققلعه هنوز برجای بوده است و ساکنان آنجا به وی گفته بودند که این محل در زمان قابوس به «اسپی دژ» مشهور بوده است و ترکمنها نام
آققلعه را – که ترجمه کلمه اسپی دژ است – بر آن نهادهاند، (صص 135-136). به گفته او، مبارک آباد را شاهطهماسب اول صفوی بنیاد گذارد. به فرمان وی، فرمانروای جدید استرآباد در این محل مستقر گردید تا این ایالت را از حملات ترکمنها محفوظ نگه دارد. در 1007ق/1599م شاهعباس اول به استرآباد آمد و فرمان داد که دیگربار این قلعه را تعمیر کنند. پس از انجام تعمیرات، گروهی از ایل قاجار را در آنجا سکنی داد (رابینو، 137؛ معصوم علیشاه، 3/660). میرزاابراهیم (ص 50) که در 275ق/1859م از آن قلعه گذشته میگوید: پلی که شاهعباس درآققلعه بر روی رود قرار گرفته است.
آققلعه را محمدحسنخانقاجار، پدرآقامحمدخان، مرکز حکومت خود قرار داد؛ اما پس از آنکه قاجارها به پادشاهی رسیدند این منطقه را به ترکمنها واگذار کردند، ولی همواره به آن توجه داشتند و به مناسبت کمکهایی که از ترکمنها میگرفتند، روستاهایی را در کنار رودخانه قره سو به عنوان تیول به خوانین آنجا میدادند (گرگانی، 71-72).
در زمان ناصرالدینشاه برجی برای این قلعه ساخته شد تا دشت ترکمن را از آنجا دیده بانی کنند، ولی به گفته رابینو، سربازانی که مأمور آنجا میشدند در واقع زندانیانی در میان 4 دیوار قلعه بودند و با آنکه شهر را از دور میدیدند نمیتوانستند ارتباط خود را با استرآباد حفظ کنند (صص 136-137). معصوم علیشاه (3/660) نیز آنجا را قلعه خرابی توصیف کرده که گروهی سرباز گرسنه با اندکی سلاح در آنجا بودند و برای گذران زندگی، مزدوری ترکمنها را میکردند. قلعهای که در این نقطه قرار داشته ظاهراً در طی چند سده بارها بازسازی شده است. در اوایل دوره ناصرالدینشاه، سلیمانخانصاحب اختیار مأموریت یافت که بنای آققلعه را تعمیر و بازسازی کند. او این کار را آغاز کرد و گزارش وقابع را برای فرخخانامینالدوله کاشانی میفرستاد. نامههای یاد شده در ضمن مجموعه اسناد و مدارک فرخخان (4/54-58، 61-62، 64) به چاپ رسیده است. قورخانچی (صولت نظام) که در اواخر عصر قاجار میزسیته در توصیف ساختمان قلعه گفته است که قلعه کنونی در نقطهای است که از ساعت 3 سمت خاکریزی دارد و آن را به امیرتیمور گورکان نسبت میدهند و نیز مینویسد که قلعه در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه برپا شده و در 4 گوشه آن 4 برج قرار دارد. او سپس توصیف دقیقی از وضعیت آن روز قلعه میآورد و میافزاید که اگر در استحکام و تعمیر این قلعه مراقبت نشود به زودی ویران خواهد شد (صص، 53-54). امکان شورش ترکمنها بر ضد حکومت مرکزی در عصر قاجار، پادشاهان این سلسله را به تحکیم بنای آققلعه وادار میکرد. یکبار که ترکمنها علیه حکومت شوریدند مصطفی قلیخان فرمانده قوای دولتی درآققلعه مستقر بود. او گزارش این وقایع را در کتابچهای به نام نبردهای آققلعه یادداشت کرده است (صص، 82-97). ترکمنها در اواخر زمان ناصرالدینشاه در جمادیالاخر 1305ق/فوریه 1888م نیز شورش کردند. این شورش تا رجب 1306ق/مارس 1889م ادامه یافت (کرزن، 1/260).
در جنگ اول جهانی، ارتش روسیه،آققلعه را اشغال کرد و از آن به عنوان پایگاه و محل استقرار تجهیزات خود استفاده میکرد، اما در همان ایام که تحولاتی در روسیه رخ داده بود، دستهای از روسها در 4 رجب 1335ق/26 آوریل 1917م به آققلعه آمدند و کمیسر سابق را دستگیر کردند. در این هنگام روسها به سبب نیازی که داشتند در آبادانی این محل کوشش میورزیدند (مقصودلو، 2/526، 528، 530، 539، 541).
همچنین در جنگ جهانی دوم،آققلعه دیگربار به تصرف ارتش شوروی درآمد.
بنابر تحقیقات محلی آققلعه به طور مستمر از 1325ش به بعد داراي انبوه ساكنان تركمن گرديده است كه بعدها به بخش اق قلا ( قسمتي از گرگان ) تبديل مي شود.
تأسیسات اداری و اجتماعی:آققلعه دارای بخشداری، بهداری، درمانگاه، مخابرات و یک دبیرستان پسرانه و یک دخترانه و تعداد بیشتری دبستان و یک کتابخانه عمومی است. از تأسیسات اقتصادی این شهر آسیاهای آردسازی است که از پیش از شهریور 1320ش در این منطقه احداث شده است. این آسیاها به تدریج با گسترش شهر، به کارخانههای آردسازی مبدل گردیده است (گرگانی، 333). زبان مردم ترکمنی است و در پارهای روستاها، پیران هنوز فارسی نمیدانند.
از شاعران این شهر که اشعاری به زبان ترکمنی سرودهاند یکی نوربردی جرجانی است که چند سال پیش درگذشته است. از اداب و رسوم ویژه این شهر یکی پنجشنبه بازار است که اهالی منطقه تولیدات خود را روزهای پنجشنبه به محل معینی میآورند و در معرض دید خریدارانی که از گرگان و سایر نقاط به این شهرک میآیند قرار میدهند. مسابقه اسب دوانی که سالانه دوبار در بهار و پاییز برگزار میشود از رسوم آققلعه است.
عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 600 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت: 2 PM