براي تركمن صحرا به قلم عبدالمناف آق ارکاکلی(سلیم)

ساخت وبلاگ

تو راست گفتي اي شاعر

 سنت ها شد فراموش

مي درخشيديم  بر جهان

چراغ دين خاموش

چيزي نمانده بر صحرا

جز نامي زعمل زدين

كجاست خروش اترك

لاله هاي سرخ

خوش باد روزهاي چو نگين

مي شنوم صداي اسبانت

بر هياهوي بادها

مي شنوم از زير خاك

صداي ديندارانت

كه رفته اند زيادها

شادي جوانانت

كشتي پهلوانانت

نيست ميان ما

اي صحرا گريه كن

سياهي پوش

خراب شدي اي جهان ما

رقص خنجري بود

حال رقصانيم به سياهي

ياد آن روزها  ي شيرين خوش باد

اي صحرا نه از جنس بادم نه مردان ديروز

مي جنگم برايت آبادت كنم

اسيري زسياهي مردمانت

زچنگ بدي آزادت كنم

اي دوست اي فرزانه

دستانت بر دستانم

مي رويم باهم

تا بسازيم صحرايي ديگر

براي فرداها

براي خانه ي اميد

مي سازيم صحرايي ديگر

اي خانه ام

دوست دارم خاك پاكت

راه مي روم بر رويت

تا ببينم قدم ها كه گذشته بر راهت

اي خانه ام اي صحرا

ببخش مارا

نيست نشاني زتو جز نامت

كه نامت افتاده بر سينه ي تاريخ

اي صحرا بر دشت هايت مي شنوم

لانه هاي شهيدانت غلطيده بر خون سرخ

مي شنوم صداي آواز پسرانت بر تپه هاي روستا

رقص بي رياي دخترانت كنار خانه ها

شاعراني كه سرودند براي تو

مي شنوم صداي خنياگرانت

لابه لاي روزهايت مي يابم

لحظه هاي بزرگانت

اي صحرا اي وطنم اي پاره ي طنم

تورا دوست مي دارم

هرچند كه گذاشته هايت فراموش شد

آري افسانه هاي مادر بزرگانت بر گوش كودكان ديروز خاموش شد

صحراي نازنين من

تورا و مردمانت را دوست مي دارم

هرچند آسمان خاطرات ما تيره شد

صحراي من مادر اولم

نام تورا بر تابوت نخواهم گذاشت

تا زنده ام سرباز تو مي جنگم براي آبادي ات

تا برسند از پس آينده ها فرداهايي روشن

تا بخندند كودكانت در كوچه پس كوچه ها

مي جنگم با جانم تا بشنوم صداي شادي از دشت هاي سرسبز تو

تا چابكسوارانت بتازند بر پليدي

آري خواهم جنگيد براي تو

اي مادر اولم

اي صحراي من

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 829 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391 ساعت: 2 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه