کشتار نیکلای دوم و خانواده اش

در نیکلای حکومت دیکتاتوری خشنی را در روسیه برقرار نمود و تا پایان عمر خود در سال 1894 با کمال قدرت بر روسیه فرمانروایی کرد.

نیکلای بر خلاف پدر کودک ضعیف النفس و خجولی بود . آلکساندر سوم او را به مدرسه نظام فرستاد و در تحصیلات نظامی او مراقبت شدید و مستمری به عمل آورد تا مگر از وی مرد نیرومندی برای سلطنت بر روسیه بسازد ، که در این کار توفیق زیادی به دست نیاورد. نیکلای 26 ساله بود که ملکه ویکتوریا او را برای ازواج با یکی از نوه های دختریش در نظر گرفت و ولیعهد روسیه را به منظور آشنایی با دختری که برای نامزدی او در نظر گرفته بود به لندن دعوت کرد. نامزد مورد نظر ، پرنسس (( آلیکس ویکتوریا هلنا لوئیز بئاتریس)) و از طرف پدر آلمانی بود. 

نیکلا از همان دیدار اول به این دختر زیبا که در تاریخ جهانبه ملکه آلکساندرا شهرتیافته است ، دل باخت و مراسم 

نامزدی آنها در حضور ملکه ویکتوریا برگزار شد. تزار آلکساندر سوم هنگام برگزاری این مراسم در لندن بیمار و بستری بود و اندکی پس از بازگشت نیکلا از لندن در گذشت . نیکلا که به عنوان نیکلای دوم وترث ناج و تخت روسیه شده بود، اصرار داشت که مراسم ازدواج او قبل از پایان عذاداری پدرش انجام شود ، ولی برادران تزار در گذشته ( عموهای نیکلا) با انجام تشریفات عروسی قبل از تدفین تزار آلکساندر سوم مخالفت کردند و در نتیجه عروسی روز 26 نوامبر سال 1894 ، چند روز پس از مراسم خاکسپاری تزار آلکساندر سوم برگزار گردید و سلاطین و شاهزادگان  و مقامات خارجی که برای شرکت در مراسم عذاداری و خاکسپاری تزار فقید به سن پترزبورگ رفته بودند در جشن های عروسی هم شرکت کردند.

سلطنت تزار نیکلای دوم با اوج گرفتن حرکت های انقلابی در روسیه آغاز شد . توسعه صنعتی روسیه که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود ، در اوایل قرن بیستم به تشکیل های کارگری در شهرهای بزرگ روسیه انجامید و این تشکل ها از همان آغاز تحت نفوذ گروه های چپ قرار گرفتند . بزرگترین تشکیلات سیاسی روسیه در آ تاریخ حزب سوسیال دمکرات  بود که لنین و (( مارتوف)) از رهبران برجسته آن به شمار می آمدند . حزب سوسیال دمکرات در نخستین سال های قرن بیستم به دو گروه بلشویک ( اکثریت) و منشویک ( اقلیت) تجزیه شد . لنین در راس گروه بلشویک و مارتوف در راس گروه منوشویک قرار گرفت . هر دو گره برای جلب کارگران و دهقانان روسیه با یکدیگر رقابت می کردند ، ولی آنچه زمینه را برای انقلاب روسیه فراهم ساخت.  جنگ روس و ژاپن و شکست خفت بار روسیه در این جنگ بود

جنگ روس و ژاپن با حمله ژاپنی ها به بندر چینی (( پرت آرتور)) که در اجاره روس ها بود آغاز شد .

روس ها نیز برای مقابله با این تجاوز وارد معرکه شدند . جنگ روس و ژاپن که در نتیجه رقابت ژاپن و روسیه برای تسلط بر کره و منچوری آغاز شد تااوایل سال 1905 به طول انجامید و سشکست های پی در پی قوای روسیه در این جنگ به موقعیت تزار  نیکلای دوم لطمه شدیدی وارد ساخت . دولت روسیه برای جبران این شکست ها ناوگان جنگی خود را از دریای بالتیک به خاور دور منتقل کرد ،ولی ناوگان روسیه در این سفر دریایی طولانی توان جنگی خود را از دست داد و در ماه مه 1905 در یک نبرد دریایی با ناوگان جنگی ژاپن منهدم شد .

 دولت روسیه که توان ادمه جنگ را نداشت سرانجام میانجیگری تئودور روزولت رئیس جمهور وقف آمریکا را برای خاتمه دادن به این جنگ پذیرفت و لطمه ای که با امضای قرار داد صلح با ژاپن بر حیثیت تزار  نیکلای دوم وارد آمد زمینه  را برای اولین انقلاب  روسیه در سال 1905 فراهم ساخت .نیروهای زار انقلاب 1905 روسیه ، را که بیشتر  در شهرهای بزرگ و مراکز صنعتی روسیه اوج گرفته بود با خشونت و بیرحمی سرکوب کردند ، و لی سرکوب بیرجمانه این حرکت زمینه را برای انقلابی که دوازده سال بعد بساط  سلطنت تزارها را در روسیه برچید ، فراهم ساخت . عوامل این نارضایی ، علاوه بر مشکلات اقتصادی روسیه ، فساد دربار تزار و نفوذ مخرب  کشیش مرموزی به نام راسپوتین در دربار بود که در وضع آشفته ای در روسیه به وجود آورد .

یكی از دلایل اصلی بروز جنگ جهانی اول سماجت تزار نیكلای دوم در حمایت از صربستان بود كه سرویس مخفی این كشور در قتل ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان دست داشت.

نیكلای دوم می خواست با یك جنگ خارجی توجه افكار عمومی را ازمشكلات داخلی به جنگ خارجی معطوف كند اما ارتش روسیه به دلیل ساختار قدیمی و به دلیل نارضایتی سربازان شكست های سنگینی را در جبهه های جنگ متحمل شد و سرزمین های وسیعی را از دست داد.

بار دیگر مانند سال 1905 میلادی و پس از شكست از ژاپن كه در روسیه انقلاب شد، در ماه فوریه سال 1917 میلادی انقلاب دوم روسیه رخ داد و در روز 2 مارس سال 1917 میلادی نیكلای دوم از سلطنت كناره گیری كرد.

پس از كناره گیری تزار و افراد خانواده اش در كاخ تزار سكویه سلو محبوس شده و سپس به تصمیم دولت موقت به سیبری و به شهر توبلوسك انتقال یافتند.

در 1981 نیکلای دوم و خانواده نزدیکش از سوی کلیسای ارتدکس در تبعید روسیه جایگاه قدیسی یافتند وشهیدشناخته‌شدند. در14اوت1981 نیز رایستان کلیسای کاتولیک روسیه آنان را قدیس‌شناخت.

 سرانجام پس از پیروزی بلشویك ها در انقلاب اكتبر سال 1918 میلادی ، حكومت بلشویكی نیكلای دوم و خانواده اش را به شهر یكاترینبورگ درشرق اورال منتقل كرد.

شخص لنین به سویت محلی (شورای محلی) یكاترینبورگ دستور قتل تزار را می دهد اما براساس مدارك و شواهدی كه بعدها به دست آمد ، لنین فقط دستور قتل نیكلای دوم را داده بود و اعضای خانواده تزار و خدمه اش به طور غیرقانونی و فقط به تصمیم یاكوف یوروفسكی رئیس زندانبان ها به قتل رسیدند.

پس از قتل تزار و افراد خانواده اش ، بلشویك هاجنازه های آنها را از خانه خارج كرده و با كامیون به 20 كیلومتری شهر یكاترینبورگ برده و اجساد را در داخل یك چاه می اندازند.

پس از گذشت 80 سال در روز 17 ژوییه سال 1998 میلادی ، بقایای اجساد نیكلای دوم و اعضای خانواده اش به كلیسای جامع پتروپل در سنت پترزبورگ انتقال یافته و در آنجا دفن می شوند.