رباعیات خیام

ساخت وبلاگ

برخيز و بيا بتا براي دل ما   حل کن به جمال خويشتن مشکل ما

يک کوزه شراب تا بهم نوش کنيم   زان پيش که کوزهها کنند از گل ما

 

* * *

چون عهده نمیشود کسی فردا را   حالی خوش کن تو اين دل شيدا را

می نوش بماهتاب اي ماه که ماه   بسيار بتابد و نيابد ما را

 

* * *

قرآن که مهين کلام خوانند آن را   گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

بر گرد پياله آيتی هست مقيم   کاندر همه جا مدام خوانند آن را

 

* * *

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا   بنياد مکن تو حيله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می می نخوری   صد لقمه خوری که می غلامست آنرا

 

* * *

هر چند که رنگ و بوي زيباست مرا   چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک   نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

* * *

مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب   جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب   آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

 

* * *

آن قصر که جمشيد در او جام گرفت   آهو بچه کرد و شير آرام گرفت

بهرام که گور میگرفتی همه عمر   ديدی که چگونه گور بهرام گرفت

 

* * *

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 575 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1391 ساعت: 1 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه