صحرا به قلم عبدالمناف آق ارکاکلی

ساخت وبلاگ


بر صحراهای قلبم تو بمانی

تفسیر دردهایم

که بر قفس بی قفل

نشسته اند تکیه بر میله ها

با توست

لیک پرسم از چه جهانی

بر سنگ فرش خیابان

بر لحظات صحرا

چگونه پا گشاییم؟

که صحرا دهان گشایید و ما

به بذر فرداها

امید صحرا سوزاندیم

کتاب خاطره ها مگشا

که دردهایم می رقصند

و دستان بی امیدی بر سرم

وبر نطفه ی زندگی

باد بر زخم هامان نخورده رفتیم

آه صحرا همیشه به انتظار ما می میرد

از لابه لای هودی های مادرانه ی صحرا

رخش گریان می بازد

سری چرخانده صحرا

و ما به اتاق انتظار ثانیه های صحرا به آتش می کشیم

می درد گوشم  نای نی نوازان صحرا که برتپه ها استاده نظاره گر

آنجا که دل از عطر یاس تهی

و قلب ها از نیلوفر

بر کاخ ها عرش نشینان خندان و صحرا بر کومه ی خویش نالان

بر سینه ی ایام پدران ما بر خیمه های عبادت آرامیده اند

آه صحرا خوشی هایش بر کفن پیچیده

وما بر جامه های رنگ رنگ خندانیم

و نپرسیم کی لاله ی صحرا سهم صحرا شد؟

صحرا همیشه به انتظار ما می میرد

لیک ما می رویم بی درد صحرا

واما هنوز صحرا زنده است

 

 


کاخ نشینان:ترکمنهایی که فقط به فکر زیبایی ظاهر خود هستند!

نی نوازان:چوپانان ترکمن

هودی:لالایی ترکمن ها

عبدالمناف آق ارکاکلی

این نوشته سیاسی نیست!

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 881 تاريخ : پنجشنبه 21 آذر 1392 ساعت: 10 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه