زندگى و زمانه مختومقلى فراغى شاعر بزرگ تركمن

ساخت وبلاگ

در اين باره كه مختومقلى فراغى در چه سالى به دنيا آمده و در چه سالى از دنيا رفته است محققان تاريخ ادبيات تركمن نظرات مختلفى دارند. آكادميسين ماتى كوسايف در مقدمه عالمانه اى كه در دفتر شعر شاعر تحت عنوان «منتخب اشعار مختومقلى» نگاشته است مى نويسد: «ولادت مختومقلى تخميناً در سال ۱۷۳۳ ميلادى/ ۱۱۴۵ قمرى اتفاق افتاده است و سال فوت ايشان در ۱۷۹۰ ميلادى / ۱۲۰۴ قمرى بوده است. اما در نسخه دست نويسى كه اخيراً يافت شده است، مختومقلى با «ذنوبى» شاعر در سال ۱۷۹۷ مشاعره داشته است.» (1) شاه محمد غانديمف ديگر محقق تركمن، تاريخ ولادت و فوت شاعر را سال هاى ۱۷۸۳- ۱۷۳۳ اعلام مى كند. (2) اختلاف در اين زمينه در ميان محققين خارجى نيز مشاهده مى شود. دكتر يوسف آزمون معتقد است: « تاريخ و محل دقيق تولد مختومقلى به درستى شناخته نيست.» (3) همين طور در كتاب «آنتولوژى شعر تركمن» آمده است: «تاريخ فوت مختومقلى همانند تاريخ ولادت وى ناروشن است. با توجه به اينكه سن پنجاه سالگى وى قطعى است. چنانچه تاريخ ولادت ۱۷۳۰ ميلادى را قبول داشته باشيم تاريخ فوت وى نيز بايد حداقل سال ۱۷۸۰ باشد.» (4) در هر حال آنچه كه قطعى است غالب محققين در سال تولد شاعر روى تاريخ ۱۷۳۳ ميلادى / ۱۱۴۵ قمرى اتفاق نظر دارند

 

.
زادبوم شاعر در حوزه رودخانه اترك بوده است. چنانكه خود در جايى مى سرايد:
بيلمه ين سوران لارا آيدينگ بو غاريب آديميز / ايلى گركز يوردى اترك آدى مختومقلى دور
به آنان كه نمى شناسند زحقير اين نشان است / ايلم گركز زاد بومم اترك نامم مختومقلى است.
نام پدر مختومقلى، دولت محمد متخلص به آزادى است. دولت محمد آزادى به واسطه دانش فراوان و احاطه به علوم قرآنى و تسلط به زبان هاى عربى، فارسى و زبان ادبى تركى جغتايى از نوادر روزگار خود بود. وى صاحب چندين اثر از جمله كتاب معروف «وعظ آزاد» است. بدين خاطر وى در ميان مردم تركمن از اعتبار و جايگاه علمى و شخصيتى ويژه اى برخوردار بود. مختومقلى فراغى در مكتب چنين عالم فرزانه اى تعليم ديد و مبانى اوليه علوم رايج عصر را نزد پدر آموزش ديد. رابطه استاد- شاگردى وى با پدرش در دفتر شعر نيز منعكس است.
دعا قيلسام جبر و جفا اگسه ردور / علم اوگردن استاد قبلام پدر دور
به مناجات رنج و تعب فرو نشيند / اين علم زاستادم پدر آموخته ام
مختومقلى پس از طى مراحل مقدماتى تحصيل علم در مدارس محلى، جهت ادامه تحصيل به بخارا رفته و در مدرسه گوگلداش به علم آموزى مشغول مى شود. در اين مدرسه وى با « نورى كاظم- بن باهر» استاد تركمن اهل موريه آشنا مى شود. پس از مدتى آن دو با هدف آشنايى با نحوه زندگى اجتماعات مختلف تركمن اقدام به مسافرت در سرزمين هاى تركمن نشين مى كنند. افغانستان و هندوستان و برخى شهرهاى ماوراءالنهر را زير پا گذاشته پس از مدتى به شهر تركستان زادگاه خواجه احمد يسوى وارد مى شوند. در آنجا در جوار خانقاه شيخ يسوى مدتى به تعليم و تعلم مشغول مى شوند و نهايتاً وارد خيوه شده و در مشهورترين مدرسه آن زمان به نام مدرسه شير غازى خان به فراگيرى علوم مى پردازند. در اين دوره است كه با حضور مختومقلى و نورى كاظم در مدرسه شير غازى خان بخش ويژه اى جهت آموزش طلبه هاى تركمن افتتاح مى شود.
مختومقلى پس از گذراندن سه سال دوره تحصيلى، مدرسه شيرغازى را به مقصد زادبوم خود «اترك» ترك مى كند. شعر «گوزل شير غازى» (شير غازى زيبا) بيانگر احساسات پرشور وى به هنگام ترك مدرسه اش است. مختومقلى باقى عمر خود را در تركمن صحرا و در ميان مردم خود مى گذراند. وى در كنار كار تعليم و تربيت نوجوانان بنا به سنت ديرين خانوادگى به حرفه زرگرى نيز اشتغال داشته است. علاوه بر اين مختومقلى به عنوان يك شاعر خلاقيت شعرى خود را در خدمت جامعه تركمن مصروف مى كند. وى در مكتب استاد و پدر بزرگوار خود دولت محمد آزادى با مفاهيم حاكم عادل و قسط و عدالت اسلامى، برابرى اجتماعى و مبارزه با ظلم و جور و بى عدالتى آشنا شده و طرفدارى از مظلومان و محرومان را فرا گرفته بود. وى آموخته بود كه علم و عمل اجتماعى را در هماهنگى با هم پيش برد و لذا اين ديدگاه را به ويژه در ارتباط با حيات تاريخى جامعه تركمن آن زمان پيوند داد و خلاقيت شعرى خود را در حوزه عمل اجتماعى و در مسير نهادينه كردن برخى آموزه هاى اسلامى، اخلاقى و قومى به كار بست.
مختومقلى در زمانه پرالتهابى از تاريخ ايران و آسياى ميانه مى زيست. مشخصه اساسى اين دوره پرتنش، فقدان قدرت متمركز و فائقه سياسى در ايران و جوامع پيرامونى آن مثل افغانستان و تركمنستان بود. اين تشتت سياسى باعث آزاد شدن پتانسيل برخى نيروهاى اجتماعى در حاشيه مثل افغان ها و تركمن ها و قاجارها شد كه خود منشأ بروز تحولاتى عميق در حيات سياسى جامعه ايران شد.
متعاقب قتل نادرشاه در سال ۱۱۶۰ قمرى/۱۷۴۷ ميلادى كشور ايران مدت ها صحنه درگيرى قدرتهاى محلى به منظور پر كردن شكاف قدرت حاكمه بود. از سويى احمدخان درانى افغان داعيه استقلال و پايه ريزى حكومت افغانستان را در سر مى پروراند و از سوى ديگر محمدحسن خان قاجار به بهانه خونخواهى پدر و در غياب يك دولت مقتدر مركزى، در تركمن صحرا و استرآباد علم طغيان بر افراشته و سوداى سرير سلطنت ايران داشت. هر دو جريان نيز به منظور نيل به اهداف خود به تركمن ها به عنوان يك نيروى اجتماعى تاثيرگذار مى نگريستند و درصدد جلب نظر مساعد آن برآمدند. در اين ميان تركمن ها نيز به شرايط پيش آمده و تحولات جارى به عنوان يك فرصت تاريخى مى نگريستند و به دنبال نيل به آرمان هاى خود بودند.ابتدا احمدخان درانى به منظور جلب همكارى تركمن ها مكتوباتى به عنوان سرداران و بيگ هاى تركمن ارسال كرد. (5) متعاقب توافقات اوليه تعدادى از نيروهاى تركمن جهت مذاكره با احمدخان درانى به سوى افغانستان رهسپار شدند كه در بين آنها برادران ارشد مختومقلى عبدالله و محمدصفا نيز حضور داشتند. تعدادى از شعرهاى مختومقلى در اشاره به اين جريانات و وقايع آن سروده شده است. از جمله شعر «عرش اعلايه» كه در وصف احمدشاه درانى سروده شده و بعضى آرزوها و آمال مختومقلى و تركمن ها را بيان مى كند. شعرهاى «بولار گلمه دى» و «عبدالله» نيز مرثيه هايى هستند كه در رثاى برادران شهيدش سروده است. چهار قطعه شعر نيز در رثاى «چودير خان» سردار تركمن كه رهبرى اردوى اعزامى به افغانستان را به عهده داشته است، سروده شده.
ظاهراً پس از شكست حركت ائتلافى با احمدشاه درانى، تركمن ها متوجه اوضاع داخلى ايران شده و به سوى اتحاد با قاجارهاى تحت فرمان محمدحسن خان قاجار روى مى آورند. خاندان قاجار كه از دوره صفويه در محل مبارك آباد - آق قلاى فعلى- در حوزه سفلاى رودخانه گرگان ساكن شده بودند از همان ابتدا با تركمن ها روابط حسنه داشتند. صحراى تركمن و ايلات يموت و گوكلنگ براى آنها در مواقع خطر و درگيرى با حكومت مركزى حكم مامن را داشت. در واقع محمدحسن خان قاجار خود بركشيده تركمن ها براى حاكميت ايران بود.
محمدحسن خان قاجار با استفاده از فرصت و با هدف كسب حاكميت سياسى با تركمن ها متحد شده و جنبشى عظيم در استرآباد و تركمن صحرا شكل مى دهد. در ادامه جنبش، محمدحسن خان قاجار تختگاه استرآباد – گرگان- را تصرف كرده و با حمايت تركمن ها مدتى حكمرانى مى كند. بخشى از شعرهاى مختومقلى به وقايع اين دوران اشاره دارد.
شعرهاى «گوكلنگ»، «اونگى آردى بيلينمز» و «عالى سيزنيگد ير» شعرهايى هستند كه نقش تركمن ها به ويژه قبايل يموت و گوكلنگ را در اتحاد عمل با قاجارها به روشنى به تصوير مى كشد. مختوقلى شعر «عالى سيزنيگدير» را در وصف «محمدحسن خان قاجار» سروده است. وى در اين شعر به صورتى شگفتى آور پيش بينى مى كند كه آينده حاكميت سياسى ايران در دستان فرزندان فتحعلى خان قاجار خواهد بود:
سور فتحعلى سردار اوغلى گلدى وقت / ینه بودوران عالى سيزنيگدير
اى پسر فتحعلى سردار بتاز كه آمد گاه دولت / باز دوران شكوه از آن شماست
كونه آغير دولت تازه ادر بخت/ بيك ليك سردار ليق يولى سيزنيگدير
بخت نو خواهد آورد دولت به شكوه قديم / ره بزرگى و قيادت از آن شماست

محمدحسن خان قاجار و پس از او ساير رهبران قاجارها در اتحاد با تركمن ها و به ضرب شمشير تركمن رقبا را شكست داده و حاكميت سياسى را در ايران قبضه مى كنند. آرمينيوس وامبرى خاورشناس مجارستانى مى نويسد: «اگر شمشير تركمن ها نبود آغا محمدخان هرگز موفق نمى شد خاندان خود را برقرار كند. چادرنشينان اين مطلب را به خوبى مى دانند و غالباً از بى وفايى قاجاريه شكايت دارند. (6) همانگونه كه «وامبرى» به درستى اشاره مى كند خاندان قاجار نيز هماهنگ با اسلاف خود پس از به قدرت رسيدن، تركمن ها را فراموش كردند. به ويژه از دوره سلطنت آغامحمدخان، قاجار به دشمنى با تركمن ها برخاسته و سياست غارت و چپاول بى رحمانه سرزمين تركمن را در پيش مى گيرند. چنين مى نمايد كه تجربه تلخ و نوميد كننده اتحاد با خاندان قاجار تاثيرات روحى شديدى بر ذهن حساس مختومقلى شاعر گذاشته باشد. زيرا بعد از اين وقايع غالب سروده هاى وى را شعرهايى با مضامين دينى، اخلاقى و فلسفى- عرفانى، تعزلى- تشكيل مى دهد. مطالعه دفتر شعر شاعر نشان مى دهد كه ظاهراً مختومقلى بعد از سپرى كردن يك دوره سخت چالش هاى اجتماعى سياسى به اين نتيجه رسيده است كه در درجه اول بايد ذهن و روح جامعه را تهذيب كرد و اخلاقيات نيك را جايگزين كژى ها و انحرافات اجتماعى نمود. لذاست كه بيشترين حجم سروده هاى وى رنگ و بوى تعليمى دارد.

شكل و محتواى اشعار
الف- قالب شعرى
مختومقلى به بيانى شاعرى جامع الاطراف و چند وجهى است. به دليل تنوع موضوعات شعرى، وى در قالب هاى مختلف شعرى نيز طبع آزمايى كرده است. از ميان حدود ۴۴۰ عنوان شعر ايشان اكثر عنوان ها در قالب مربع مسمط (غوشوق) و تعدادى نيز در قالب هاى غزل و مثنوى و مخمس و... سروده شده است.
قالب مربع مسمط يا همان «غوشوق» فرم شعر تركى است كه از قديم ترين ايام نمونه هاى آن در ادبيات مكتوب موجود است. به نمونه ذيل توجه شود:
سندن غاچار شونديلاچ / منده تينه رغارغيلاچ
گنجشك از تو مى گريزد / مرغ وطواط و پرستو در من آرام مى گيرد
تاتليق اوته ر / ساندوواچ/ اركه ك تيشى اوچوروشور
بلبل خوش آواز مى خواند / و نر و ماده در هم مى آويزند (7)

وزن فرم شعرى غوشوق هجايى بوده و عموماً در قالب هاى هفت هجايى، هشت هجايى و يازده هجايى سروده شده است. ذهن و سليقه هنرى خلاق مختومقلى از اين ميراث باستانى ادب ترك بهره برده و بيشترين تعداد اشعار خود را در اين قالب سروده است. ابتكار عمل مختومقلى در اين زمينه باعث ايجاد پيوندهاى عميق و ريشه دار بين مردم تركمن و سروده هاى شعرى شده و در نتيجه در استمرار خود به مرحله بالندگى و پويايى در شعر جديد تركمنستان رسيده است.
مختومقلى بيشترين شعرهاى خود را در اين قالب و در مضامين ملى و تعليمى سروده است. مختومقلى آن تعداد اشعار داراى فرم مخمس، مسدس و... را در اوزان عروضى سروده و مضامين شعرى اين قالب ها نيز عموماً عرفانى و تغزلى است.

ب- مضامين شعرى
گفتيم كه مختومقلى شاعرى چندوجهى است. وى با توجه به نوع و طبيعت سيستم آموزشى آن دوره و نيز شرايط تاريخى جامعه ايران به عنوان شاعرى كه در تعامل نزديك با تحولات اجتماعى زمانه خود بود در جاى جاى دفتر شعر خود زمانى در چهره يك روحانى متفكر شعرهايى با آموزه هاى دينى مى سرايد، و زمانى در چهره يك مصلح اجتماعى و اخلاقى شعرهايى با مضامين اخلاقى و تعليمى در خامه مى ريزد. و زمانى در چهره يك عارف، غزليات و مسمط هايى ناب و عارفانه در چنگ مى كند. و زمانى نيز در چهره يك شخصيت مبارز وقايع و بازيگران تركمن و غيرتركمن صحنه تاريخ دوره خود را به تصوير مى كشد. اين امر باعث شده كه برخى محققان تركمنستان در تدوين دفتر شعر شاعر به اين مسئله امعان نظر بيشترى داشته و كتاب شعر ايشان را به مضامين چندى تقسيم بندى كنند. ماتى كرسايف در مقدمه معروف خود كه پيشتر بدان اشارت رفت دفتر شعر شاعر را از نظر مضامين كار شده در پنج بخش طبقه بندى مى كند.
۱- اشعار با مضامين الف - عاشقانه و عارفانه، ب- قومى، ج- اخلاقى، د- اجتماعى، ه- دينى و دنيوى.
2- البته اين طبقه بندى مضمونى در چاپ ديگر كتاب شاعر با اندكى تغييرات مجدداً تكرار شده است. (9)
3- چاپ ديگر كتاب شاعر در ايران نسبت به طبقه بندى مضمونى اشعار توجهى نكرده و در فهرست بندى كتاب شعرها را بر مبناى فرم شعرى طبقه بندى كرده است. (10)

مختومقلى در مطالعات محققان
صرف نظر از نسخه هاى خطى كه از ديرباز در مناطق مختلف تركمنستان توسط كاتبان تحرير شده است و در حدود سيصد نسخه از آنان در آكادمى علوم تركمنستان در بخش نسخ خطى نگهدارى مى شود، دانشمندان مختلف تركمن و غيرتركمن از قرن نوزدهم ميلادى چاپ و نشر تحقيقات خود را درباره دفتر شعر مختومقلى آغاز كرده اند. ظاهراً اول بار در ميان خاورشناسان الكساندر خودزكو لهستانى در سفرى كه در سال ۱۸۳۳ ميلادى به خراسان داشته است با شعرهاى مختومقلى آشنا شده و در بازگشت به اروپا در سال ۱۸۴۲ ميلادى مجموعه كوچكى از شعرهاى وى را با ترجمه انگليسى منتشر مى كند. در كتاب «نخبه سيفيه» تحت عنوان «ترانه هاى عاميانه تركمن» سه قطعه شعر از مختومقلى و با انتخاب خودزكو ياد شده با ترجمه فارسى آمده است. (11)
دومين نفر ا.ن. برزين خاورشناس مشهور روس است كه در سال ۱۸۶۲ ميلادى اشعار مختومقلى را در شهر غازان چاپ مى كند. نفر سوم آرمينيوس وامبرى خاورشناس مجار است كه در اواسط قرن نوزدهم در آسياى ميانه اقدام به مسافرتى خطير كرد. در بازگشت از اين سياحت ماجراجويانه وى ضمن انتشار كتاب خود تحت عنوان «سياحت درويش دروغين در آسياى مركزى» حدود سى قطعه از اشعار مختومقلى را كه طى سفر ياد شده جمع آورى كرده بود به صورت جداگانه و با ترجمه آلمانى در سال ۱۸۷۹ در آلمان به چاپ رساند. وى در كتاب ياد شده از «مختومقلى حماسه سراى ملى» چنين مى نويسد: «مجموعه اشعار مختومقلى داراى جنبه خاصى است بدين معنى كه: اولاً نمونه كاملى از لهجه خالص تركمنى را به دست مى دهد. ثانياً در نوشته هايش يك قاعده و نظم محكمى وجود دارد كه در ساير محصولات ادبى شرق به ندرت ديده مى شود.» (12)
در آغاز قرن بيستم نيز خاورشناس روس اوسترواموف در سال ۱۹۰۷ در شهر تاشكند دفتر شعر مختومقلى را به چاپ رساند. در سال ۱۹۰۹ خاورشناس تركمن آ. ساموئيلوويچ منتخب اشعار مختومقلى را منتشر كرد. در مجموع از آغاز قرن بيستم به تدريج در شهرهاى تاشكند، غازان، آستراخان، عشق آباد، باكو نسخ متعدد كتاب شعر مختومقلى توسط دانشمندان مختلف چاپ و نشر شده است. در جمهورى تركمنستان نيز به خصوص بعد از انقلاب اكتبر چاپ هاى متعدد از دفتر شعر شاعر توسط دانشمندان تركمن تدوين شده است كه در اين رابطه بجا است از تلاش هاى علمى نويسنده و دانشمند بزرگ تركمن بردى كر بابا اوغلى ياد شود. در تركيه نيز دانشمندانى نظير شيخ محسن فانى در دوره عثمانى و فواد كوپرولو و يوسف آزمون درباره مختومقلى تحقيقاتى صورت داده اند.
در پايان سخن خود را با نقل نظرات دو تن از خاورشناسان مشهور درباره مختومقلى فراغى خاتمه مى دهم:
و.و. بارتولد دانشمند معروف روس مى گويد: «تركمن ها تنها قبيله اى هستند كه شاعر خاص خود را دارند. مختومقلى شاعر محبوب تركمن ها است.» (13)
پروفسور فاروق سومر نويسنده مشهور تركيه راجع به مختومقلى چنين مى گويد: «... تركمن هاى ماوراى خزر توانستند شاعر بزرگى همچون مختومقلى را به وجود آورند... تركمن ها در هر زمان و در هر جا هميشه شاعران خاص خود را تربيت كرده اند.» (14)

پى نوشت ها:
۱- ماتى كوسايف و ديگران، «مختومقلى سايلانان شعرلار»، عشق آباد، باكو، انتشارات آكادمى علوم تركمنستان، چاپ اول، ۱۹۶۰ ميلادى، ص ۲۹.
۲- عبدالحسين ملك آمانوف و ديگران، «مخدومقلى سايلانان اثرلار»، چاپ اول، عشق آباد، انتشارات علم، ،۱۹۸۸ ص ۵.
۳- Songe From The Steppes of Central Asia. The Collected of Makhtumkuli The Society of Friends of Makhtumkuli, Brian Aldiss and Youssef Azmoun. Great Britain. Berkshere. 1995. P.
۴- Turkmen Siiri Antolojisi. Dr.Gurban Durdi Geldiyef, Dr. Fihret- Turkmen. Ankara, Turk Soy Yayinevi. 1995. P. 163
۵- محمدحسن خان صنيع الدوله، مطلع الشمس، چاپ سنگى، ص ۳۴۷.
۶- آرمينيوس وامبرى، سياحت درويشى دروغين در خانات آسياى ميانه، مترجم: فتحعلى خواجه نوريان، چاپ پنجم، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ،۱۳۷۴ صص ۴۱۹- ۴۱۸.
۷- محمود كاشفرى، ديوان لغات الترك، مترجم: حسين محمدزاده صديق، چاپ اول، نشر اختر، تبريز، ،۱۳۸۴ ص ۲۹۶.
۸- ماتى كرسايف، همان، صص ۴۷- ۴۶.
۹- ب. غارريف و ديگران، «مختومقلى سايلانان غوشغولار»، چاپ اول، عشق آباد، انتشارات تركمنستان، ،۱۹۷۷ فهرست اشعار.
۱۰- مراد دردى قاضى، «ديوان كامل مختومقلى»، چاپ اول، نشر گلنشر، مشهد، ۱۳۷۹ فهرست بندى اشعار.
۱۱- محمدعلى قورخانچى (صولت نظام)، نخبه سيفيه، به كوشش منصوره اتحاديه (نظام مافى)، سيروس سعدونديان، چاپ اول، تهران، نشر تاريخ ايران، تهران، ،۱۳۶۰ صص ۹۵- ۹۲.
۱۲- وامبرى، همان ، ص ۴۱۱.
۱۳- و.و. بارتولد، تاريخ ترك هاى آسياى ميانه، مترجم: دكتر غفار حسينى، چاپ اول ، تهران، انتشارات توس، ،۱۳۷۶ ص ۲۶۸- ۲۶۷.
۱۴- فاروق سومر، اوغوزها (تركمن ها)، مترجم: آنادردى عنصرى، چاپ اول، گنبد قابوس، انتشارات حاج طلايى ،۱۳۸۰ ص ۲۱۶.


آنادردى عنصرى

 

 

منبع:بایراق

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 742 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت: 3 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه