آسیای مرکزی و تاریخچه ورودتفکرات افراطی

ساخت وبلاگ

آسیای مرکزی گستره جغرافیایی است که از دریای خزر در غرب شروع و تاچین در شرق گسترده شده است. این منطقه که شامل پنج کشور قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، ترکمنستان و قرقیزستان می باشد در کنار نقاط اشتراک فراوان دارای تفاوت هایی نیز می باشد که این تفاوتها تدوین استراتژی و سیاست واحد در قبال کشورهای منطقه را با دشواری مواجه کرده است .
در سالهای پس از فروپاشی شوروی با توجه به وقوع برخی از تحولات مهم در سطح منطقه آسیای مرکزی از یک طرف و نقش غیر قابل انکار این منطقه در معادلات ژئوپلتیک قدرتهای بزرگ از طرف دیگر تمرکز مراکز قدرت بر این منطقه افزایش داشته است .در این زمینه علاوه بر دو عامل فوق عواملی مانند منابع انرژی کشورهای منطقه ، و فعالیت برخی از گروههای اسلام گرای افراطی در سطح منطقه در افزایش تمرکز قدرتهای بزرگ به آسیای مرکزی موثر بوده است .
در دودهه اخیر مطالعه اظهارات مقامات بلند پایه کشورهای منطقه و قدرتهای ذینفوذ حاضر در آسیای مرکزی نمایانگر این است که در غالب اظهارات سه عامل به عنوان مهم ترین عوامل نگرانی و دغدغه کشورهای منطقه مطرح بوده است .
این عوامل عبارتند از :
- قاچاق مواد مخدر .
- خطر حفظ تمامیت ارضی و ثبات حکومتها.
- فعالیت های گروههای اسلام گرای افراطی.
اهمیت سه مولفه فوق در حدی است که در مذاکرات انجام شده بین مقامات منطقه و حتی در سفر مقامات بلند پایه سایر کشورها به منطقه سه مولفه فوق به عنوان تهدیدهای مهم در منطقه یاد شده است .
تهدید اول مترتب برمنطقه از همجواری آسیای مرکزی با بزرگترین کشورتولید کننده مواد مخدر در جهان یعنی افغانستان نشات می گیرد . در تقابل با این تهدید نیز دولتهای منطقه ضمن تقویت نیروهای ملی مبارزه با مواد مخدر همکاریهای مشترک منطقه ای را در جهت ریشه کن شدن این پدیده شوم انجام داده اند.اما علی رغم این تلاشها آسیای مرکزی در شرایط کنونی ،هنوز هم از مسیرهای اصلی ترانزیت مواد مخدر به سایر مناطق می باشد.از بین پنج کشور واقع در منطقه نیز تاجیکستان ،ترکمنستان و ازبکستان درگیری بیشتری با باندهای قاچاق مواد مخدر در منطقه دارند.
در رابطه با معضل دوم منطقه و مخاطرات ناشی از تمایلات جدایی طلبانه و وقوع ناآرامیهای سیاسی نیز دولتهای منطقه در چارچوب سازمانهایی مانند سازمان همکاری شانگهای ، جامعه همسود ، پیمان امنیت جمعی ، جامعه اقتصادی اورآسیا و ... تمهیدات مشترکی را در جهت حفظ ثبات موجود در منطقه انجام داده اند. در این زمینه دولتهایی چون روسیه و چین نیز در جهت حفظ وضع موجود در منطقه آسیای مرکزی تعامل نزدیکی با کشورهای منطقه داشته اند .
معضل سوم مطرح در رابطه با منطقه آسیای مرکزی نسبت به موارد اول و دوم از پیچیدگی بیشتری برخوردار می باشد . مبحث رادیکالیسم دینی و تحرکات و فعالیت های گروههای تندرو مذهبی در سطح منطقه در شرایط کنونی به یکی از مهم ترین مسائل آسیای مرکزی تبدیل شده است و به نظر می رسد به علت عمق و گستردگی آن، اقدامات محدود کننده دولتها در این زمینه نتیجه قابل توجهی درجهت کنترل دامنه فعالیتهای آنها در برنداشته است.
نکته قابل ذکر در رابطه با این پدیده این است که رادیکالیسم دینی با مقوله قاچاق مواد مخدر و مساله امنیت در کشورهای منطقه نیز ارتباط ساختاری دارد. براساس تحلیل غالب کارشناسان منطقه غالب گروههای فعال در زمینه قاچاق مواد مخدر ارتباط تنگاتنگی با برخی از گروههای مذهبی افراطی داشته از طرف آنها مورد حمایت قرار می گیرند. علاوه بر این از نگاه دولت های اقتدار گرای آسیای مرکزی فعالیت های گروههای اسلامی تندرو مهمترین تهدید امنیتی در کشورهای منطقه می باشد. بنابراین حل دو معضل مذکور نیز منوط به مدیریت فعالیتهای گروههای افراطی اسلام گرا در سطح منطقه می باشد.
نکته قابل ذکر در رابطه با عبارت گروههای افراط گرای مذهبی در منطقه آسیای مرکزی این است که غالب این گروهها یا پیرو تفکرات وهابیون بوده و یا حداقل تحت تاثیر آنها قرار دارند .به عبارت ساده تر غالب گروههای افراطی در منطقه آسیای مرکزی گرایش به وهابیت و اصول اعتقادی آن دارند .
پیشینه فعالیت گروههای منتسب به وهابیت در سطح منطقه آسیای مرکزی
در رابطه با تاریخچه دقیق ورود تفکرات وهابی به منطقه آسیای مرکزی اختلاف نظر قابل توجهی بین صاحب نظران وجود دارد .اما در هر شرایط ورود این تفکر افراطی به منطقه به شکلی بوده است که افراط گرایی مذهبی و نماد آن ،گسترش وهابیت را به یکی از معضلات اساسی منطقه تبدیل کرده است .اولین نشانه های مشهود از فعالیت گروههای افراطی در سطح منطقه آسیای مرکزی در دهه 1970 میلادی مشاهده شد.در این زمان ورود مخفیانه برخی از گروههای تبلیغی سلفی و وهابی از کشورهایی همچون اردن ،عراق و افغانستان زمینه نفوذ رادیکالیسم مذهبی را در منطقه ایجاد کرد .
در این مقطع خلا ایدئولوژیک ناشی از حکومت کمونیستها در سطح منطقه آسیای مرکزی از یک طرف و کم آگاهی دینی و مذهبی مردم منطقه از طرف دیگر زمینه نفوذ وهابیت را درمنطقه فراهم کرد .حمایت کشورهای عربی و درراس آن عربستان از گسترش وهابیت در سطح منطقه نیز از جمله عواملی بوده است که در زمان ورود این تفکر به منطقه تا به امروز به عنوان یکی از عوامل مقوم جریان وهابیت در آسیای مرکزی عمل کرده است .حامیان فرا منطقه ای وهابیت از طریق دایر کردن مساجد و مراکز مذهبی وابسته به خود ،حمایت از مروجان و مبلغان وهابیت در سطح منطقه ،ارسال کتب و جزوات مروج وهابیت به منطقه و ...در جهت گسترش تفکرات خود در سطح منطقه تلاش داشته اند .مبلغان وهابیت نیز عقاید خود را به عنوان تنها مسیر احیاء ارزشهای دینی در جوامع منطقه و بازگشت به دوره شکوه و عظمت اسلامی معرفی کرده اند.



وضعیت اسلام و گروههای اسلامی قبل از فروپاشی اتحاد شوروی
همانگونه که اشاره شد منطقه آسیای مرکزی از دیر باز بخش مهمی از دنیای اسلام بوده است .این منطقه در دوره حکومت سامانیان یکی از پررونق ترین دوره های خود را در تمدن اسلامی سپری کرد . اما حمله قوم مغول به منطقه آسیای مرکزی و تخریب بسیاری از مراکز اسلامی منطقه توسط مغولان باعث تضعیف جایگاه منطقه آسیای مرکزی در دنیای اسلام شد .درسده های اخیر نیز پس از مسلط شدن روسهای تزاری بر منطقه آسیای مرکزی مسلمانان منطقه با مظالم متعددی مواجه شدند.هر چند برخی از منابع تاریخی بر این نکته تاکید دارند که برخی از پادشاهان روسیه تزاری و از جمله کاترین کبیر با هدف مقابله با گروههای شورشی وحشی در سطح منطقه از رواج اسلام به عنوان عامل ایجاد تعادل و آرامش حمایت می کردند، امابر خلاف این ادعا در دوره حاکمیت تزارها بر منطقه آسیای مرکزی تلاشهای زیادی برای اسلام زدایی از منطقه صورت گرفت .در این چارچوب نیز مهاجرت روسهای ارتدوکس به منطقه در دستور کار غالب پادشاهان روسیه قرار گرفت .این مهاجرت از یک طرف ترکیب جمعیتی کشورهای منطقه را تغییر می دادو از طرف دیگر زمینه اشاعه مسیحیت را فراهم می کرد .
با روی کار آمدن کمونیستها در سال 1917 مسلمانان منطقه آسیای مرکزی با توجه به اینکه در دوران حاکمیت تزارها متحمل مصائب و سختیهای زیادی شده بودند ،به سرعت به سمت انقلاب بلشویکی رفته و با حکومت جدید همکاری کردند .اما عملکرد دولت کمونیستی در سالهای بعد نشان دادکه از نظر نگاه تبعیض آمیز ،تفاوت اساسی بین آنها و تزارها وجود ندارد .هر چند در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب کمونیستی اتحاد شوروی به علت درگیری با مخالفان انقلاب ظاهرا خود را مدافع حقوق مسلمانان منطقه نشان می داد. اما از اواخر دهه 1920 میلادی سیاستهای ضد دینی کمونیستها نمود عریان تری بخود گرفت .
دولت شوروی از آغاز دهه 1940 میلادی نیز با ایجاد مرکز اسلامی تاشکند تلاش کرد تا بدنه رسمی از فعالان مذهبی تحت کنترل خود را در منطقه آسیای مرکزی ایجاد کند .این مرکز اداره و کنترل امور دینی در کل منطقه آسیای مرکزی را بر عهده داشت .اما علی رغم این تلاشها متفکرانی مثل مارتا بریل اولکات اعتقاد دارند که علی رغم تلاش مضاعف مقامات کرملین برای جداکردن مردم از هویت اسلامی شان ،اسلام همواره به عنوان یکی از عوامل موثر در حیات سیاسی مردم منطقه باقی ماند .
وضعیت اسلام و گروههای اسلامی پس از فرو پاشی شوروی
پس از فروپاشی شوروی گرایش به اسلام و گروههای اسلامی در سطح منطقه آسیای مرکزی به یکباره افزایش یافت .در این زمینه برخی اعتقاد دارند که جوامع منطقه آسیای مرکزی که حتی در اواخر دهه 1980 هم هنوز غیر مذهبی بنظر می رسیدند،در دهه 1990 میلادی تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی به سرعت به سمت اسلام و گروههای اسلامی گرایش پیدا کردند. بدون شک مهم ترین عامل داخلی محرک مردم منطقه به سمت اسلام پیشینه پرشکوه این منطقه در تمدن اسلامی بوده است .این پیشینه در حدی در منطقه پرنفوذ بوده است که علی رغم تبلیغات ضد دینی 70 ساله کمونیستها پایه های دین اسلام در میان مردم منطقه از بین نرفت .
گرایش مردم منطقه به سمت تعالیم دینی در اواخر دهه 1980 با اعلام برنامه های اصلاحات میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی سابق بار دیگر خود را نشان داد.در این زمان فعالان دینی به سرعت به تجدید ساختار مراکز دینی در جوامع منطقه اقدام کردند .با فروپاشی شوروی نیز فضای فرهنگی منطقه به یکباره دگرگون شده و حجم قابل توجهی از تعالیم دینی وارد منطقه شد .
نکته قابل ذکر در رابطه با این دوره این است که تقریبا در 5 سال اول استقلال کشورهای منطقه از یک طرف به علت عدم تثبیت کامل حاکمیت دولتهای حاکم بر منطقه واز طرف دیگر به سببب عدم آگاهی مردم و دولتمردان منطقه از اهداف و نیات گروههای افراط گرای مذهبی از جمله وهابیون و سلفی ها ،فعالیت این گروهها در منطقه گسترش قابل ملاحظه ای پیدا کرد .در نیمه دوم دهه 1990 نیز علی رغم تلاشهای پراکنده دولتهای منطقه برای مهار افراط گرایی مذهبی ،گروههای تندرو توانستند نفوذ و حضور خود را در بین مردم منطقه حفظ نمایند .
در آغاز قرن بیست و یکم میلادی، انفجارهای 11 سپتامبر در آمریکا و حمله این کشور به افغانستان و سمبل شدن مبارزه با تروریسم در محیط نظام بین الملل، شرایط فعالیت گروههای دینی در سطح منطقه را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. یکی از تاثیرات مهم این تحول این بود که دولتهای حاکم بر منطقه آسیای مرکزی در 10 ساله اخیر به بهانه مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی در سطح منطقه ،بسیاری از فعالیتهای عادی مردم را نیز با محدودیتهایی مواجه کردند .نمونه این محدودیتها ممنوعیت ورود افراد زیر 18 سال به مساجد و مراکز دینی در تاجیکستان می باشد .این قانون که اخیرا به امضای رئیس جمهور تاجیکستان نیز رسیده است (مرداد ماه 1390 )علی رغم اعتراضات گروهها و فعالان مذهبی در مسیر اجرا قرار گرفته است .توجیه دولت تاجیکستان در اجرایی کردن این قانون نیز ظاهرا جلوگیری از نفوذ تفکرات افراطی و انحرافی در بین جوانان و نوجوانان تاجیک بوده است .بررسی رفتار سایر دولتهای منطقه در سالهای اخیر نیز نشان دهنده این است که رهبران کشورهای منطقه در مقابل گروههای اسلامی حداقل در صورت عدم ایجاد محدودیت در صدد کنترل آنها برآمده اند .به عبارت دیگر تلاش دولتهای منطقه در جهت ارائه یک قرائت رسمی از دین و تعالیم دینی در منطقه متمرکز بوده است .

www.turkmensesi.net

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 1650 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت: 3 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه