عروسي(طوي) تركمن‌ها

ساخت وبلاگ

  يكي ديگر از عادات تركمنها كه كم‌و‌بيش در ميان ساير ايلات آسياي ميانه هم دارد از شدت مي‌افتد، مراسم عروسي و زفاف است كه عروس با لباس نامزدي با كمال دليري سوار بر اسب سركشي شده تاخت ميكند در حالي كه يك بزغاله يا برة كشته را جلوي زين جا داده و با خود حمل مينمايد. نامزد او هم با ساير جواناني كه در جشن عروسي شركت دارند سواره او را دنبال كرده سعي مي‌كند به او برسد. ولي او بايد با حركات ماهرانه و تحولات پي‌در‌پي طوري از چنگ آنها بگريزد كه نتوانند باري را كه در بغل گرفته از دستش بربايند… . بنابريك رسم عجيب ديگر عروس و داماد تازه گاهي‌دو‌گاهي چها روز بعد از زفاف از هم جدا مي‌شوند و زناشوئي دائمي آنها پس از انقضاء يك سال تمام شروع مي‌شود. در اين مدت عروس در خانه پدرش تمام چيزهايي را كه يك زن تركمن بايد بداند مانند پختن غذا، دوخت‌و‌دوز و… ياد مي‌گيرد و سپس به خانه شوهر باز مي‌گردد.

عروسي تركمنها پر از راز‌و‌رمز است كه به دورانهاي قديمي زندگي آنها بستگي دارد. سن ازدواج در بين تركمنها پائين است. 
رابينو مي‌نويسد:«سن ازدواج در ميان تركمنها معمولاً 15 يا 16 سالگي براي پسران و 6 يا 10 سالگي براي دختران است». 
اولين مرحله از ازدواج تصميم گرفتن پدر و مادر و جلب موافقت پدر عروس كه به آن «سوزآتمك» مي‌گويند يعني اطلاع دادن. در اين مرحله ابتدا پدر و مادر تصميم مي‌گيرند براي فرزندشان همسري انتخاب كنند. نزديكان خود را جهت تبادل نظر دعوت مي‌كنند، پس از انتخاب عروس، از طرف خويشان داماد چند‌نفر از اقربا چنانچه مرد باشد نزد پدر عروس و اگر زن باشد نزد مادر عروس چند‌گرده نان تازه را در سفره‌اي مي‌گذارند و مي‌روند. پس از سلام و احوالپرسي و نوشيدن چاي، يكي از زنان سفره‌نان را باز مي‌كند و نانها را ميان حاضران تقسيم مي‌نمايد. 
بعد از گرفتن جواب مثبت به‌ آن «اٌرسخت»(رخست) مي‌گويند به خانه برمي‌گردند و همسايه‌ها و فاميل‌ به خانوادة داماد تبريك مي‌گويند و ريش‌سفيدان قوم و فاميلها دور‌هم جمع مي‌شدند هزينة‌‌عروسي را برآورد مي‌نمودند و پس آن جمع هر كسي به نسبت وضع مالي خود از قبيل پول و گوسفند و گاو و ديگر لوازم عروسي را تهيه كرده نزد پدر داماد مي‌آوردند. تا از فشار مالي خانوادة داماد در برپائي عروسي كاسته شود. بعد از مشورت و جمع‌آوري لوازم عروسي مرحله خواستگاري است كه آنها روز مناسبي را براي خواستگاري انتخاب مي‌كردند و با پختن قاتلمه و نان شيرني و اكمك كه با همكاري زنان فاميل انجام مي‌شد. زنان با پوشيدن لباس‌هاي نو و آويختن گردنبند و ديگر مسكوكات طلا به خود به خانه عروس مي رفتند كه به آن دوزدادمق مي‌گفتند. و خانوادة عروس با پختن غذائي موسوم به «باترمه» يا «شوربا» از مهمانان پذيرائي مي‌نمودند كه زنان همسايه و فاميلهاي عروس نيز در آن شركت داشتند و بدينوسيله موافقت خود را با اين وصلت رسماً اعلام مي‌كردند. سپس بعد از برگشتن زنان با شادي و هلهلة بخصوصي در «اوبه» اين خبر مسرت بخش را به اهالي اوبه و خانوادة داماد مي رساندند و آنگاه در روز ديگر مردان و آق ساقل‌هاي (ريش‌سفيدان) قوم به نزد خانواده عروس رفته در مورد مهرية عروس به گفتگو مي‌پرداختند و مقدار مهريه را نقداً و يا جنساً تعيين مي‌نمودند و سپس مراجعت مي‌كردند. قورخانچي مي‌گويد:
«كسي كه مي‌خواهد زن بگيرد، هر چه مقرر شد، پول نقد دارد مي‌دهد، ندارد گاو و گوسفند و شتر و اسب معادل وجه مقرر قيمت كرده به پدر يا مادر يا برادر آن دختر مي‌دهد تمام آن وجه از آن پدر و مادر است. جهيز شرط نيست، بسته به ميل پدر و مادر است. بعد دختر را به ترتيب شرع خودشان عقد كرده، به خانه داماد مي‌آورند، خرج عروسي و مهماني عروسي خانه، تماماً به عهده اهالي آن اوبه و آن طايفه است.
هر كسي هر چه دارد، مجاناً مي‌دهد و دو روز سه روز بيشتر عروسي مي‌گيرند و از ساير طوايف وعده‌خواهي مي‌كنند يا هر كس بيايد، وارد آلاچيق‌هاي ساكن آن اوبه مي‌شود. خرج واردين و عليق مال و غيره را صاحب آن خانه متحمل است. و از طوايف دور و نزديك آمده اسب دواني مي‌كنند و يك نوع فرح و بشاشتي اهل آن اوبه دارند كه اندازه ندارد» .
رابينو نوشته است: «ميزان ارزشي كه قبيله جعفرباي بدختر مي‌دهند در حدود سيصد تومان است كه نيمي از آن نقد است و نصف ديگر حيوانات از قبيل اسب و شتر و گاو مي‌باشد. گاهي نيز باندازة وزن دختر نقره داده شده است». 
مرحله بعدي روز عروسي است كه در خانه داماد يك روز قبل از آوردن عروس مراسح جشن و سرور برپاست و همچنين جشن كوچكي نيز در خانة عروس، پيك‌هاي اسب از طرف پدر يا (برادر بزرگ) داماد به ميان طايفه‌ها راه مي‌افتد و خبر ازدواج را با صداي بلند اعلام مي‌دراند و البته قبل از عروسي، هفت آلاچيق اطراف خانه (اوي) داماد مقدمات كمك و ياوري خود رااعلام مي‌دارند. ارابه‌هايي كوچك و بزرگ كنار خانه پدر داماد جمع مي‌شوند و صداي بلند «قوتلي بولسون» و «خوش گلدينگز» (مبارك باشد) و (خوش آمديد) از هر سو طنين‌انداز است، براي اين كه مجلس عروسي پرشور‌تر شود از دسته‌هاي آوازخوان به نام «باخشي» استفاده مي‌كنند. 
داماد در خانه دوست خود كه «مصايب» گفته مي‌شود جشن ديگري با شركت هم سالان و دوستان خود برپا مي‌دارد، مادر داماد و مادر عروس هم، هر كدام در آلاچيق‌هايي از مهمانان زن پذيرائي مي‌كنند و هر كدام از زنان با هدايا يي مي‌روند و در مقابل با هديه ديگر برمي‌گردند. روز بعد شتري آماده مي‌كنند و روي آن را كجاوه‌اي مي‌بندند كه به آن «هاليق» مي‌گويند و تعدادي «ياش اولي» (ريش سفيد) به طرف طايفة عروس به راه مي‌افتند. پس از رسيدن به اوبه و اوي پدر عروس با مراسم خاصي اجازه بردن عروس را از پدر و بستگان عروس مي‌گيرند و با خواندن دعايي از آلاچيق بيرون آمده براي زناني كه براي بردن عروسشان آمده‌اند مي‌گويند «ما اجازه گرفتيم شما عروستان را ببريد» و زنان به طرف آلاچيق عمو يا يكي از بستگان عروس كه عروس را در آنجا گذاشته‌اند مي‌روند تا عروسشان را ببرند، اما زنان طايفة عروس مانع اين كار مي‌شوند كه رسم بخصوصي را كه به آن اصطلاحاً آياق آلماق مي‌گويند و عروس با دستهايش گوشة آلاچيق را محكم مي‌گرفت و ظاهراً با اين حركت از رفتن امتناع مي‌ورزيد. درهر صورت عروس را با اين مراسم راضي كرده و با روسري قرمز سوار كجاوه مي‌كنند. در موقع آوردن عروس قسمتي از گوشت و استخوان سينه كه شكل مثلث را دارد و «دوش» ناميده مي‌شود با سكه‌هاي نقره مي‌آويزند و آن را به خانه عروس مي‌برند و اين عمل در هر عيد قربان تكرار مي‌شود. 
همراه با رسيدن عروس به طايفة داماد شور و غوغايي برپا مي شود و زنان فاميل و همسايه ها مقداري پول به سوي كجاوه و افراد پرتاب مي‌كنند و پس از اين مراسم عروس را به خانه عموي داماد وارد مي‌كنند. ينگه‌هاي عروس را در آن آلاچيق مي‌نشاندند و در گوشه آلاچيق پرده‌اي به نام «توتي» مي‌كشيدند و دختران و بانوان براي ديدن عروس داخل آلاچيق مي‌شدند. در اين موقع غذاها را در داخل بشقابهاي بزرگي كه به‌آن «دِوري» مي‌گفتند مي‌ريختند و داخل آلاچيق‌هاي زنان و مردان مي بردند و همراه با نوشيدني خوشمزه اي به آن «ديه چال» (دوغ شتر) از ميهمانان پذيرائي مي‌كردند. التبه در اين مراسم هر كس به نسبت وضع مالي خود گاو يا شتر و يا گوسفندي را ذبح مي‌كرد و گوشت آن را سرخ كرده و يا با برنج مي‌پختند و در جلوي مهمانان مي‌گذاشتند و گوشت دل حيوان ذبح شده (كه معمولاً گوسفند بود) را به دو قسمت مي‌كردند و آن را كباب كرده و نصف آن را به عروس و نصف ديگر را براي داماد مي‌فرستادند تا بخورند به اين اميد كه قلب و دل آنها هميشه با هم باشد و فرد ديگري حق خوردن از آن كباب را نداشت. عروس و داماد هر كدام وكيلي را انتخاب مي‌كردند تا مراسم عقد برگزار شود. وكيل‌ها پس از يك مراسم خاص – كه يك دعواي ساختگي است و سرانجام به آشتي مي‌رسند – خطبة عقد را مي‌خواندند و عروس و داماد رسماً با هم ازدواج مي‌كردند و چند نفر شاهد نيز در حين خواندن خطبه عقد ملزوم بود. بعد از عقد آبي را كه اصطلاحاً «نكا سو» (آب نكاح) مي‌گفتند به عروس و داماد مي‌نوشاندند. در حين خواندن خطبه عقد چند نفر مشغول قيچي زدن مي‌شدند به اين باور كه هر نيت بد دشمنان در حين خواندن عقد در دم تيز قيچي پاره شود و عروس و داماد دور از نيات پليد دشمن به خوشبختي برسند و امن و امان باشند.
بعد از مراسم عقد خواني رسم ديگري نيز داشتند كه به‌ آن «ال دگرشدرمه» يا«الّشدرمه» (دست روي دست همديگر گذاشتن عروس و داماد) مي‌گفتند كه در اين مراسم يكي از زنان كه معمولاً خواهر يا عمة داماد است دست عروس و داماد را بر روي هم مي‌گذاشت و براي خوشبختي عروس و داماد اشعاري را مي‌خواندند كه حاوي سفارشات زندگي و راه و رسم آن به عروس و داماد بود. بعد از آن عروس و داماد را در آلاچيق تنها مي‌گذاشتند تا در آنجا يك يا دو شب با هم به سر برند و بعد از آن عروس را به خانة پدر خود مي‌برند و يك يا دوسال در آنجا مي‌ماند و بعد از طي يك يا دو سال پدر و مادر داماد در يك روز معين به خانة پدر عروس مي‌رفتند و عروس خود را براي هميشه به خانه داماد مي‌آوردند. از اين تاريخ عروس و داماد زندگي مشترك زناشويي خود را آغاز و تا لحظة مرگ در كنار يكديگر ادامه مي‌داد. در تفصيل احوال تراكمه آمده است كه: «پس از انجام مراسم عقد عروس با يكي از زنهايي كه شوهر كرده است روي تخت كه بر شتر زده‌اند مي‌نشيند. آن زن بايد تكاليف مزاوجت را به عروس اطلاع بدهد.
زنهاي ديگر نيز همراه آنها تا درب چادر مخصوص كه به جهت عروس و داماد معين كرده‌اند مي‌روند. پس از آنها زنها مراجعت كرده و همان يك نفر زني كه به او تعليمات بدهد همراه عروس مي‌ماند كه به اصطلاح «ينگه» مي‌گويند و آن زن وقت شب نيز مراجعت مي‌كند. عروس تنها داخل چادر مخصوص مي‌شود. صبح روز بعد جميع دوستان مراجعت كرده و داماد را در ميان چادري كه عروس با دوستان خود نشسته است مي‌آورند. عروسي به اين وضع اتمام مي‌رسد» .
محمد رضا بيگدلي مي‌نويسد: «تعدد زوجات نزد تركمنها معمول است. مطابق موازين شرع مي‌توانند تا چهار زن عقد كنند. منتهي مهريه زن دوم بيشتر و همينطور سوم وچهارم نيز بترتيب مهريه آنها بيشتر مي‌شود.
اگر مردي با زن جديدي ازدواج كند وقتي نو عروس اول بار وارد خانه مي‌شود، زن قديم تا چند قدم بيرون منزل يا «آلاچيق» آمده از او استقبال مي‌كند و او را به آغوش مي‌گيرد، سپس پاي راست خود را روي پاي چپ او قرار مي‌دهد. اين حركت كنايه از اين است كه زن جديد هميشه زير دست زن قديم واقع مي‌شود» . 

برگرفته از:
پایان نامه کارشناسی ارشد آقای طاهر سارلی با عنوان " اوضاع، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تركمنها از دوران قاجار تا پايان پهلوي"

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 728 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 3 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه