گذری به تاریخ ترکمنصحرا

ساخت وبلاگ

مردمان این منطقه با آن پیشینه تمدنی بزرگ، طبیعی بود که جزء اولین سازماندهندگان قدرت در جهان باشند. این امر نیز معنائی جز تشکل طوایف متعدد هر قوم تحت اداره واحد و متمرکز در غالب یک دولت سرتاسری و یا یک امپراطوری نداشته است. اما، با سقوط آخرین دولت ترکمنها، یعنی سلسله آق قویونلو در اواسط قرن شانزدهم که بر ایران، ماوراء قفقاز، آسیای میانه و بخشهای از خاور میانه حکمرانی داشتند و با جانشینی دولت صفویه، راه نضج و تکامل تاریخی جامعه ترکمن نیز مسدود و برگشت ها و پس رفتهای تاریخی، در روند تکاملی این جامعه رو به تکامل آغاز گردید. صفویان، برای اولین بار بعنوان یک دولت ایرانی، موفق می شوند بدنبال سقوط سلسله آق قویونلوها با عبور از سلسله جبال البرز به سرزمین ترکمانها رخنه یابند. دلیل اینکه بنیانگذاران دولت صفوی با اینکه روابط خویشاوندی (جونیت و حیدر، از اجداد صفویان و از بنیانگذاران فرقه صفویه، تحت قیمومیت و حمایت اوزون حسن به نشر افکار و جمع آوری مریدان خود پرداخته و مادر شاه اسماعیل صفوی نیز دختر اوزون حسن بوده است) و اشتراک تاریخی در ریشه های ملی- فرهنگی و زبانی با ترکمنها داشتند اما، پایه گذار اشغال و سلطه حکومت های مرکزی در ایران در سرزمین ترکمنها بوده اند، در سه علت اصلی باید جستجو کرد:

اولاً، با توجه به حاکمیت طولانی ترکمنها بر فلات ایران، آسیای مرکزی و بخشهای وسیعی از بین النهرین در ادوار گوناگون، آنها خطر بالقوه ای برای حاکمیت صفویان بشمار می آمدند. بویژه آنکه آنها، سلف بلاواسطه سلسله جدید التاسیس صفویان بوده اند. بنابراین نه تنها سرزمین موجدین سلسله سلف آنها باید اشغال و به زیر سلطه دائمی گشانیده می شد، بلکه برای خنثی ساختن این خطر بالقوه برای همیشه باید ترکیب جمعیت منطقه زیست اصلی آنها نیز با جمعیتی بیگانه و مخالف با این ملت باید تغییر می یافت!

ثانیاً، تسلط و اشغال استرآباد و مناطق کوهپایه های شمالی البرز، شرط ضرور و اولیه بر تسلط بر تمامی صحرای ترکمن و یا حداقل ایجاد مانعی دائمی بر سر راه حرکت ترکمنها بر نقاط مرکزی ایران بوده است.

ثالثا، شهر ماری(مرو) با موقعیت جغرافیائی ویژه خود بر سر راه ابریشم، همیشه مورد توجه مهاجمان بیگانه بوده است. زیرا، علاوه بر مرکزیت سیاسی و فرهنگی آسیای مرکزی، مرکز ارتباطی و تجار بین شرق و غرب بوده و فاصله چهار شهر اصلی منطقه از شهر ماری، یعنی، " هرات، بخارا و نیشابور، یکسان و برابر با دوازده روز سفر بود." (یاقوت، مشترک، ص 173)
بنابراین، تسخیر ماری از طریق تسلط بر شمال خراسان، کلید تسلط بر تمامی آسیای مرکزی و کوتاه ساختن دست ترکمنها از تسلط و کنترل تمامی مسیر راه ابریشم در آسیای مرکزی بود. راهی که تا آن موقع با کشف راههای دریایی از چین به غرب، توسط دریانوردان امپراطوریهای بزرگ آن دوره از اروپا، دیگر از اهمیت بین قاره ای آن کاسته شده و صرفاً مبدل به راهی تجاری در درون خود قاره آسیا مبدل شده بود که این امر نیز به نوبه ی خود توان اقتصادی ترکمنها را به تنزل گذاشته بود.

بدین سان، برای اولین بار با قدرت یابی صفویان در فلات ایران، بنا به دلایل فوق، به سیاست باج گیری و خراج گذاری بر مناطق تحت سلطه در فلات ایران و آسیای مرکزی، سیاست غصب سرزمین و تغییر و جابجائی جمعیت این مناطق با جمعیتی تازه وارد و واگذاری حکومتهای محلی به خوانین و امرای غیر بومی در مناطق فتح شده افزوده گردید برای اولین بار در سرزمین ترکمن ها این امر به اجرا گذاشته شد. طبق این سیاست، طوایف بسیار نزدیک ترک زبان به صفویان، چون قاجارها، و افشارها، بایندرها، بیاتها و ... به همراه بخشی از کردهای شیعه کردستان، در مناطق جنوبی سرزمین ترکمن، در استرآباد و شمال خراسان وارد و در این مکان همراه با جنگ و نزاعهای طولانی اسکان داده شدند و فشار این تازه واردین به جمعیت محلی و بومی یعنی به ترکمنها، جهت راندن آنها به اعماق دشتها و بیابانهای ترکمن آغاز گردید.

اما، این نفوذ و سلطه و جابجائی جمعیت در نوار جنوبی سرزمین ترکمن، طبیعتاً نمی توانست با توجه به روحیه ترکمنها بدون مقاومت و واکنش دفاعی سخت آنها صورت بگیرد. بزرگترین این مقاومتها، مبارزه ترکمنها در سالهای 1550- 1558 میلادی تحت رهبری آبا سردار، در زمان شاه طهماسب صفوی بوده است.

با سقوط و فرو پاشی صفویان نیز، این سیاست نه تنها هیچگونه تغییری نیافت، بلکه از طرف دولتهای مرکزی ایران بر شدت و حدت آن نیز افزوده گردید. نادرشاه تا لحظه کشته شدن خود، جنگهای زیادی با ترکمنها برای عملی ساختن این سیاست پیش برد و از طرف ترکمنها نیز مقاومتهای زیادی در مقابله با این سیاست وی انجام گرفت که بزرگترین آنها، قیام کیمیر کُر، علیه ممانعت از گسترش این سیاست در سرزمین ترکمن بوده است.

کریم خان زند در تبعیت از اسلاف خود، در سال 1785 میلادی، برای فتح استر آباد این منطقه را چهل روز تمام در محاصره شدید نیروهای نظامی خود گرفت که بعلت اتحاد و همکاری ترکمنها با قاجارها که برای اولین بار بعد از دشمنی های فراوان بین این دو صورت می گرفت سپاهیان قاجارها که از طرف محمد حسن خان قاجار، پدر آقامحمد خان، رهبری می شد، ارتش کریم خان زند، از سرکردگان سپاه کریم خان کشته و خود کریم خان از راه "کتل نعل شکن"، مجبور به فرار و عقب نشینی گردید!

با به قدرت رسیدن قاجارها در ایران، آقا محمد خان که سبعیت خود را از خانواده خود با کشتار برادران و فراری دادن سه تن از آنها به خارج از ایران آغاز کرده بود، بعد از کشتن، جعفر قلی خان برادر دیگر خود که مورد حمایت ترکمنها نیز بود، در صدد انتقام گیری از ترکمنها ظاهراً بدلیل این حمایت آنها از وی برآمد. ترکمنها اصولاً با قاجارها از جمله با پدر آقا محمد خان و خود وی نیز همکاری و علیه حکومتهای مرکزی صفویان و زندیه به مبارزات مشترکی را پیش برده و بارها جان آنها را نجات داده و در میان خود پناه داده بودند. در این بظاهر انتقام گیری، اما در باطن برای تسخیر و سلطه بر تمامی سرزمین ترکمنها، آقا محمد خان مرتکب بزرگترین جنایت و خونریزی گردید که این مسئله سر آغاز کدورت و عداوت دیر پای قاجارها و ترکمنها را پی ریزی نمود. در این حمله، لشکریان آقا محمد خان، برای اولین بار بسیاری از زنان و فرزندان خردسال ترکمن ها را به اسارت برای بردگی و کنیزی به مرکز ایران فرستادند که بسیاری از این زنان آزاده برای تن در ندادن به خفت بردگی و کنیزی، در طول استرآباد به تهران، "خود را کشتند". (تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، جلد اول، سعید نفیسی، ص 48 و 49)

این اسارت بردنهای ناجوانمردانه بعنوان بدعتی کثیف از طرف دولتهای بعدی نیز انجام می گرفت و "ماموران دولت هر وقت که می توانستند و ترکمانان را شکست می دادند با ایشان همین معامله را تجدید می کردند که تا تقریباً پنجاه سال پیش که برده فروشی از ایران بر نیفتاده بود کنیز زر خرید ترکمان در شهرهای مرکزی ایران وجود داشت"! (تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، جلد اول، سعید نفیسی، ص 48 و 49)

نقطه عطف مبارزه و قیام ترکمنها علیه خاندان قاجاریه، قیام سال 1813، تحت رهبری خوجا یوسوُ پ، در دوران زمامداری فتحعلی شاه قاجار بوده که این قیام راه نفوذ لشکریان قاجارها تا اعماق صحرای ترکمن را برای همیشه مسدود ساخت. طی مدت زمامداری سلسله های فوق در ایران، منطقه شمال خراسان، شاهرود، استرآباد، دارای جمعیتی گوناگون از طوایف مختلف فارس، بختیاریها، آذربایجان، قفقاز، کردستان، ارمنستان و از مناطق مرکزی ایران و حتی هزاره ها، بربرها، تیموریها و گوداریها و ابریها در منطقه شاهرود شدند. پس از "شکست ملک محمود سیستانی از نادر شاه به میل خاطر و یا امر نادر از سیستان به استرآباد مهاجرت داده شدند" (مخابرات استرآباد، ص 938)، که امروزه همین سیستانیها یا زابلیها، اجداد بسیاری از گرگانیهای امروزه را تشکیل می دهند. این مهاجرت دادنهای بی انتها، همراه با غصب بهترین زمین های کوهپایه های شمالی البرز و شمال خراسان با طلایه داری سپاهیان چپاولگر حکومتهای مرکزی وقت به سرزمین ترکمنها از اقصی نقاط ایران، همراه با کوچ های اجباری و تبعید ساکنان اصلی منطقه به دیگر نقاط ایران و عراق پیش برده شده بود.

بخشی از طوایف گوگلانهای ترکمن، در دوره قاجارها، از سرزمین اصلی خود به اطراف تهران و حتی به « بیارا»، در شمال عراق فعلی، بطور دسته جمعی تبعید شده و در اواخر سلطنت این سلسله تبعید به «بیارا»، از طرف سردار سپه، رضاخان شتاب بیشتری گرفته و بجای آنها لرهای، لرستان در منطقه گوگلانها اسکان داده می شوند که بعد از تبعید رضاخان از ایران، لرها از این منطقه رانده شده و ترکمنهای تبعید شده به « بیارا» به سرزمین اصلی خود باز می گردند"! (از پژوهشهای اتنیکی آقای ارزانش در منطقه گوکلان در اوایل انقلاب)

جهت جلوگیری از غصب سرزمین خود و پایان شدن حق حیات آزادانه و حفظ حق زیستن بنا به طبیعت خویش بوده و در یک کلام برای بقای ملی خود در سرزمین اباء و اجدادی خود بوده است. در طول سده ها، دولتهای مرکزی ایران، بارها تلاش کردند تا ترکمنها را به خراجگذاران خود مبدل ساخته و از آنها بردگانی چون رعایای ایران بسازند و خلق آزادی را که سر به فرمان هیچ بیگانه ای نمی نهاد، مطیع سلطه خود سازند.

عصر صحرا...
ما را در سایت عصر صحرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عبدالمناف آق ارکاکلي asresahra بازدید : 493 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1391 ساعت: 3 PM

لینک دوستان

نظر سنجی

نظر شما درباره ی وبلاگ عصر صحرا چیست

خبرنامه